ورود شما را به سایت مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها گرامی می داریم

راضیه : اعتماد به نفسم رو از دست دادم.میخوام جدا شم!

 

 

وقتی بچه بودم مادرم مردو پدرم ازدواج مجدد کرد.من با مادر بزرگم زندگی سلام میکردم.تا اینکه با شوهر فعلیم اشنا شدم.10سال با هم دوست بودیم.بعد از10سال با رضایت هر دو خانوادهازدواج کردیم.دوران عقد متوجه شدم خواهرشوهر کوچکم که همسرم خیلی به او علاقه داره با من ناسازگاره.

اوایل زندگی خیلی کتک کاری کردیم ودر نهایت من کوتاه اومدم.الان پس از 1سال ونیم باردارم.وبه خاطر شرایط خاص بارداری اجازه نزدیکی نداریم.شوهرم یه مدت همش از کارام و قیافمو زندگی ایراد میگیره.وقتی باهم بیرون میریم با دعوا واعصاب خوردی برمیگردیم طوری که اصلا دلم نمیخواد باهاش بیرون برم.

هرچی هوس میکنم واسم میخره ولی وقتی خونه است حتی به حرف زدنمم گیر میده.البته قبلا هم تو خونه غرغر میکرد ولی الان همش به خاطر کارامو قیافم تحقیرم میکنه.اعتماد به نفسم رو از دست دادم.میخوام جدا شم.ولی جایی برای برگشت ندارم.

لطفا راهنماییم کنید

 

پاسخ استاد مشاور : خانم فهیمه کلاهی

دوست عزیز سلام، در ابتدا مادر شدن را به شما تبریک میگویم. خداوند در وجود شما موجودی کوچک اما موهبتی بزرگ قرار داده، و شما را لایق مادر شدن کرده است. من به شما حق میدهم، در دوران بارداری خانم ها بسیار حساس و زود رنج میشوند، تغییر عظیمی که در وجود شما ایجاد شده علاوه بر تغییرات هورمونی تمامی احساسات و عواطف شما را در بر گرفته، پذیرفتن این مسئولیت و کنار آمدن با شرایط جدید مقداری زمان میبرد.

اما اگر شما خودتان هم به این تغییرات هورمونی و احساسی تان آگاهی یابید احتمالا راحت تر می توانید با شرایط زندگی تان کنار بیایند. اگر دقت کنیددر این دوران کمی حساس تر از قبل شده اید. احتمالا اگر قبلا همسرتان ایرادی را مطرح میکردند و یا به قول خودتان غر غر میکردند راحت تر آنرا می پذیرفتید و با آن کنار میامدید، اما الان تحمل آن برایتان سخت تر شده است.

خوب است بدانید که این تغییرات روانی در دوران بارداری، آنقدر حایز اهمیت است که در دین اسلام هم در نظر گرفته شده است. مثلا یکی از احکام طلاق این است که زن باردار تا زمان وضع حمل بایستی در عده باقی بماند و در خانه مرد سکونت داشته باشد. دلیل این امر هم این است که پس از وضع حمل، این حالت های روحی زن که در اثر بارداری بوجود آمده است (یعنی تنفر نسبت به شوهر و ...) از بین می رود و به جای آن محبت و علاقه به نوزاد در قلب پدر و مادر پدید می آید و همین امر زندگی آنان را مستحکم تر می کند.

سوره طلاق آیه 6: و ان کن اولات حمل فانفقوا علیهن حتی یضعن حملهن:

 اگر اینها باردار باشند، انفاق بر اینها را تا پایان بارداری ادامه بدهید.

از طرف دیگر شما به مدت ده سال با همسرتان آشنا بوده اید. این مدت برای آشنا شدن با ویژگی های شخصیتی یک نفر کافی است. البته افراد بسیاری، خصوصیات رفتاری خود را در زندگی مشترک و زیر یک سقف نشان میدهند، اما به هر حال شما همسرتان را کاملا شناخته بودید و احتمالا آنقدرها ایرادگیر و بهانه جو نبوده اند که پس از ده سال هنوز دوست داشتید با ایشان ازدواج کنید. این دلیل دیگری است بر اینکه شما به دلیل بارداری چنین احساسی نسبت به او پیدا کرده اید.

- برای خانم ها وضعیت ظاهریشان بسیار مهم است و به طور طبیعی این وضعیت در دوران بارداری به هم میخورد و باعث کاهش اعتماد به نفس میشود. این مساله در بسیاری از بانوان دیده میشود، اما اگر شما به فرزند و زندگیتان عشق بورزید راحت تر می توانید با آن کنار میایید.

- شما بیان کرده بودید با توجه به شرایط خاص بارداریتان از رابطه با همسر منع شده اید، این خود میتواند دلیلی بر ایراد گیریهای همسرتان باشد. مردان وقتی در منزل و توسط همسرشان تامین نشوند گاهی بهانه جو و ایراد گیر میشوند یعنی به طور ناخود آگاه عصبانیت خود را با بهانه جویی تخلیه میکنند.

- ایراد گیری ایشان از وضعیت ظاهری شما ممکن است هم به دلیل نداشتن رابطه زناشویی و هم نداشتن آگاهی کافی از دوران بارداری باشد، یا شاید فکر میکنند شما همیشه با این ظاهر باقی می مانید.

- پس اگر شما و همسرتان بتوانید حالات و وضعیت یکدیگر را درک کنید راحت تر می توانید با مشکلات موجود کنار بیایید.

- از طرفی آموزش شما برای داشتن رابطه زناشویی با همسرتان بسیار مهم است. شما میتوانید با یادگیری روش های جدید، بطوریکه به خود و فرزندتان آسیب نرسد و همسرتان نیز راضی شود مسایل زناشویی خود را همچنان داشته باشید. حتما از متخصص زنان مشورت بگیرید و از کتاب و اینترنت برای آموزش خود و همسرتان استفاده کنید. سعی کنید نقش فعالتری در این زمینه داشته باشید. خواهید دید که رضایت همسرتان در این زمینه چقدر در تغییر رفتارش موثر خواهد بود.

- مطمئنا همسرتان از ابتدا چنین رفتارهایی نداشته اند. پس به دنبال علت واقعی و رفع آن باشید. ممکن است همسر شما مسئله ای در امور کاری خود داشته باشند و یا برای آمدن یک کودک به زندگی در حال سامان بخشیدن به کارهای خود باشند و اینها سبب درگیری ذهنی ایشان شده و خستگی و بهانه گیری را به همراه آورده. شاید جهت آماده شدن با شرایط جدید نیاز به زمان بیشتری دارند. میتوانید با صحبت کردن علت را بیابید و به دنبال راه حل باشید.

- احتمالا ایشان رفتارهایی داشته که شما را در ابتدا جذب خود کرده اند، پس اکنون نیز به آن ویژگی هایشان بیشتر تمرکز کنید.

- به خود و همسرتان یادآوری کنید که دوران بارداری فقط 9 ماه طول میکشد و لذات خاص خود را دارد (مثل لگد زدن بچه درون شکم و...). پس میتوانید در کنار هم از این دوران لذت ببرید، چرا که  دوران بارداری یک مقطع از زندگی است که پس از آن فصل جدیدی از زندگی مشترک آغاز میشود، بطوریکه احساس میکنید یک خانواده هستید و زندگیتان با ورود یک کودک پاک، شیرین تر و مستحکم تر خواهد شد و همه تلخی ها را به فراموشی خواهید سپرد. پس لطفا روی سلامت خود و فرزندتان تمرکز کنید و به جدایی فکر نکنید.

- اینکه میگویید هر چه هوس میکنید ایشان تهیه میکنند، خود دلیل محکمی  است بر اینکه شما را دوست دارند و به شما خیلی اهمیت میدهند، پس زود قضاوت نکنید و زود تصمیم نگیرید.

- توصیه میکنم برای آشنایی خود و همسرتان با دوران بارداری و تغییرات شما در هر ماه، از کتابهایی که همراه با عکس هستند کمک بگیرید و یا در اینترنت جستجو کنید. کتاب را در نشیمن خانه و جلو چشمتان قرار دهید. کتاب همه مادران سالمند اگر... تالیف الیزابت فنویک نشر ذهن آویز با همکاری نشر دانش، کتابی است مفید با مطالب علمی کوتاه و تغییرات وضع شما در هر ماه همراه با عکس.

میتوانید در مراجعه بعدی به دکترتان، همراه همسرتان بروید و از دکتر بخواهید که در مورد حالات روحی و جسمی دوران بارداری همسرتان را آگاه کند (بهتر است از قبل دکتر را در جریان قرار دهید).

اگر در خانواده همسر شما فردی دلسوز وجود دارد که شما با او صمیمی هستید از او بخواهید که در مورد وضعیت بارداری با ایشان صحبت کند.

- شما چند بار دیگر هم برای نگه داشتن آرامش زندگی خود صبر کرده اید ( از دست دادن مادر و در برخورد با خواهر شوهرتان و ...). غم از دست دادن مادر برای یک دختر بچه بسیار سخت است، من کاملا این مساله را درک میکنم، اما به لطف خدا شما مادربزرگی داشته اید که در گذر از این بحران به شما کمک کرده است تا به سلامت از این مرحله عبور کنید. در مساله بین شما و خواهر شوهرتان نیز شما  با درایت بهترین کار ممکن را انجام داده اید چون همسرتان بسیار خواهرش را دوست دارد و شما  نمیتوانستید به هیچ وجه ایشان را قانع کنید و با سکوت خود به این کشمکش پایان دادید چرا که  زندگی همیشه بر وفق مراد نیست و گاهی باید برای آرامش خود و دیگران از خواسته هایمان و یا حقمان بگذریم، پس الان هم با توکل به خدا صبر و تلاش کنید و بدانید این دوران ناراحتی شما  مثل گذشته خواهد گذشت پس احساسی  تصمیم نگیرید و منطقی فکر کنیدو زندگی که برای ساختن آن تلاش کرده اید را از دست ندهید.

موفق  و شاد باشید

 

 

 

 

    

نظرات

میهمان (تایید نشده)
14 دى 1393

سلام ،شوهر منم من. درک نمیکنه ،من باردارم اما همیشه منو حرص میده اگه پای بچه ام در میون نبود و فقط جون خودم بود خودمو میکشتم ،از همه چیز خسته ام.

ارسال نظر جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
- 10 = 9
پاسخ این سوال ریاضی را بصورت عدد وارد كنيد نه حروف. به عنوان مثال در پاسخ "دو + چهار =؟" وارد کنید "6".
کليه حقوق اين سايت متعلق به مدرسه علمیه اسلامی شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

آمار سایت

  • بازدید کل: 7,967,171

    اوقات شرعي