ورود شما را به سایت مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها گرامی می داریم

عفیفه : چگونه خیانت همسرم را ببخشم!

 

متن سوال:

سلام.تشکر میکنم از سایت مفیدتان.

خانمی  هستمم45 ساله وخانه دار  دو پسر دارم که فرزند  بزرگم همسر عقد بسته دارد و تا چند وقت دیگر  عروسی میکند .من وهمسرم27 سال  عاشقانه زندگی  میکردیم با اینکه مشگلات فراوانی را پشت سر  گذاشتیم ولی رابطه امان همواره صمیمی  بودطوری که همیشه حسادت حسودان را بر می  انگیخت اما من چون بسیار مذهبی هستم توکلم  به خدا بوده و هست و هر کاری را برا ی رضای  خدا انجام میدهم مشگل و سوال من مربوط به 

خیانت همسرم است 10 ماه قبل متاسفانه اتفاقی  فهمیدم شوهرم حدودا 7 ماه است که زنی را به  عقد موقت خود در اورده و پنهانی و با دروغ  وفریبکاری مراتنهامیگذاشت وبا او گردش و  رستوران میرفت البته قسم خورده که رابطه  خصوصی نداشته ولی همین میزان پنهانکاری و  خیانت مرا درهم شکسته وبیمار روحی شده ام شب  وروز گریه میکنم از زندگی سیرم وبیقراریم  تمامی ندارداو میگوید اشتباه شده حتی  نمیگوید اشتباه کرده ام میگو ید هر چه بوده  تمام شده ببخش فراموش کن و بی خیال زندگیت را  بکن همین ولی من نابود شدم اعتمادم از  او و  همه سلب شده مشگل من این است که هر کار میکنم  نمیتوانم فراموش کنم و او را ببخشم قصد دارم 

تا ماه اینده او وخانه را ترک کنم و به خانه  پدرم بروم با اینکه خیلی خیلی برایم سخت است  که بعد از این همه سال استقلالم را از دست 

بدهم ودچار تغییرات زیاد و ناگهانی بشوم اما  چاره ای ندارم دیگر نمیتوانم دوستش داشته  باشم و به او اعتماد کنم مخصوصا اینکه هیچ  تلاشی برای جبران نمیکند ومثل همیشه بشدت  درگیر کارش و مشگلات مربوط به ان است و  میگوید اگر تو را دوست نداشتم ان قضیه را  تمام نمیکردم ولی من با شروع خیانتش مشگل  دارم که چرا؟ خدا میداند من برایش چیزی از  عشق و اطاعت وسازگاری کم نگذاشتم ولی او به  دنبال هوس پیری پشت پا به 27 سال عشق وزندگی  زد دردناکتر اینکه اخیرا در جروبحثهایمان با وقاحت میگوید کار بدی نکردم خیانت نکردم  صیغه کرده ام خوب کاری کردم به تو ربطی ندارد  والبته موقع عصبانیت غیر مستقیم مرا تحریک  به جدایی و رفتن میکند که هدفش را میدانم او  میخواهد ترکش کنم بدون اینکه از اموالش چیزی  بعنوان حقم به من بدهد

من  باید چکار کنم؟ بمانم یا بروم؟ چگونه بر غم  واندوه جانکاهی که تحمل میکنم فایق شوم؟ایا  همینکه همسرم زنی را صیغه کرده و بظاهر محرم شده کافیست وتوجیه خیانت بی وفایی ودروغها  وپنهانکاریش میشود؟دروغهایی که به من گفته  و مرا فریب داده تنها گذاشته حقوقم را  نادیده گرفته و رفته با زن غریبه خوشگذرانی  وگردش گناه نیست؟من که 27 سال به پایش نشستم و  شریک غم وشادی ونداریش بودم حقی ندارم؟صرف  صیغه محرمیت مجوز همه این ظلمها وبی انصافیهاست؟ایا خداوند راضی به اشکها و  دلشکستگیهای من و امثال من است؟من از شدت  افسردگی و اندوه بارها تصمیم به خودکشی  گرفتم که به لطف خدا اعتقادات مذهبی ام مانع شد به نظر شما باید چکار کنم؟ همه باورهایم  زیرورو شده ایا عقد موقت را خدا برای امثال شوهر من قرار داده که بعد از این همه سال رنج  وزحمت و وفاداری همه زندگی و عشق را نابود  کرد ان هم به بهانه حکم خدا که صیغه را حلال  شمرده پس چرا پنهانی ؟چرا با دروغ و  فریب؟لازم به ذکر است من راز همسرم را نزد  احدی فاش نکرده ونخواهم کرد و همین موجب شده  رنج مضاعفی را متحمل شوم شما را بخدا کمکم  کنید پاسخ مفصل بدهید خیلی درمانده ام وبرای  ترک همسرم ان هم بدون طلاق بسیار مردد میشوم 

از طرفی هم هرگز قادر به بخششش نیستم نگران  لطمه روحی هستم که با رفتن من فرزندانم دچار  شوند البته انها هرگز علت واقعی رفتنم را  نخواهند فهمید .کمکم کنید  از هر مرکزی کمک  خواستم  در این 9 ماه کسی هنوز پاسخم را نداده 

امکان مشاوره حضوری نیز ندارم همسرم هم حاضر  به مشاوره وهمکاری نیست لطفا سریعا پاسخ  دهید دلشکسته درمانده ای را از بلاتکلیفی  نجات دهید

با عذرخواهی از پرگویی ام خدانگهدار اجرکم 

عند الله

 

پاسخ مشاور دینی ما سرکار خانم زوارزاده (استاد حوزه)

با سلام

چقدر از خواندن حرف های شما دلم گرفت ... و چقدر افسوس خوردم ... به شما حق می دهم که اینقدر دلشکسته و غمگین باشید.

می دانم که روزهای سختی را پشت سر می گذارید و می دانم که روحتان خیلی ازرده شده و شاید هیچ کاری از طرف همسرتان نتواند این همه رنج را جبران کند...

ممنون که برایمان از احساساتتان گفتید حرف های شما خیلی به ما کمک کرد تا بتوانیم بیشتر با روحیات شما آشنا شویم و بیشتر به کمالات و بزرگی شما پی ببریم. شما با رازداریتان به ما ثابت کردید که چقدر می توانید با تمام احساساتی بودنتان منطقی برخورد کنید

اما شما از 27 سال عشق و محبت حرف زدید از 27 سال کنار هم بودن حرف زدید از دو فرزندی گفتید که ثمره ی این 27 سال زندگی موفق است . فرزندانی که تصمیم امروز شما می تواند بر زندگی و آینده ی آنها تاثیر بگذارد. می دانم که همسرتان اشتباه بزرگی انجام داده اشتباهی که اگر شما زن با درایت و مادری فهمیده نبودید ، با بر ملا کردن راز همسرتان تا همین حدش هم ، زندگی فرزندانتان را به مخاطره انداخت...

مثلا فکر کنید عروس شما با شنیدن ماجرا ،چه قضاوتی درباره ی شما و پدر شوهرش و حتی همسرش خواهد کرد... و خیلی مسائل حاشیه ای دیگر که اگر شما رازدار نبودید می توانست امروز گریبانگیرتان باشد... اما شما نشان دادید که چقدر همسر فهمیده و مادری نمونه هستید . نشان دادید که خودخواه نیستید و نشان دادید که بر خلاف آنچه می گویید هنوز همسرتان را دوست دارید و هنوزنمی خواهید آبرو و عزت  خانواده تان را بخاطر یک اشتباه از بین ببرید که اینها همه نشان عشقی است که به زندگیتان دارید .

شاید برای همین است که همسرتان نمی خواهد خودش هم باور کند که چقدر در حق چنین همسری ظلم کرده.

 همیشه انکار ادم ها از این نیست که بخواهند گناه خود را توجیه کنند بلکه گاهی می خواهند اصلا باور نکنند که چنین گناهی کرده اند . شاید همسرتان دلش می خواهد زمان به عقت برگردد و اینبار به هوسش و به وسوسه های آن زن جواب رد بدهد و این روزی را نبیند که شما اینقدر افسرده و ناراحت شوید...

شما می توانید او را نبخشید و با قلبی پر از کینه به خانه ی پدری بروید و با زندگی 27 ساله تان قماری بزرگ کنید. قماری که مطمئنا برنده ای نخواهد داشت و نه تنها همسرتان بلکه فرزندانتان و حتی خود شما هم بازنده این قمار هستید . چون از بین بردن پایه های زندگی می تواند آواری .و سیلی به راه اندازد که همه را با خود به جهنمی ببرد که انتهایش معلوم نیست... شما می توانید انتقامی سخت از همسرتان بگیرید اما مطمئن باشید که این اتش زیر خاکستر می تواند خیلی ها را با خود بسوزاند مثلا پدر و مادر شما ، که شاید در این سن دیگر توان تحمل مصیبت از بین رفتن زندگی فرزندشان را نداشته باشند .....

پس دوست عزیزم از شما می خواهم همانطور که 27 سال در سخت ترین سختی های زندگی تان بهترین تصمیم ها را گرفته اید اینبار به آن بخشی از احساسات خود که می خواهد زندگی تان حفظ شود، اهمیت دهید و منطقی تصمیم بگیرید...

منطقی که شما را بزرگ خواهد کرد.

همانطور که تا الان بزرگی خود را نشان دادید دستتان را روی قلبتان بگذارید و از خداوند گشایش قلبتان را بخواهید . از خدا بخواهید که قلبتان بزرگ شود به بزرگی خودش ! به بزرگی و رحمانی خداوندی که تمام عمر ستار العیوب ما بوده و هیچ گاه ما را نه تنها رسوا نکرده بلکه همیشه بخشیده و فرصت جبران داده ...

 

پس شما هم می توانید همسرتان را ببخشید . می توانید بخاطر 27 سال زندگی و 27 سال عشقی دو طرفه از گناهی بگذرید که شاید مقصر صد درصد نبوده ! شاید برایش دام پهن شده ! شاید خودش هم هنوز باورش نمی شود که با زندگی اش و عشق شما چه کرده...

پس لازم است که خود را آرام کنید . شما می توانید با فکر کردن به حکمت های نهان این قضیه خود را آرام کنید...

مثلا شاید به مرور زمان خوبی های شما در چشم همسرتان بی رنگ شده بود و این اتفاق باعث شد همسرتان خوبی های شما را بیشتر ببیند و بیشتر قدر شما را بداند و متوجه شود که بیرون از دایره ی خانواده اش خبری نیست ! و زنان دیگر آنطوری که می نمایانند هم نیستند و ... و شاید این اتفاق باعث شود که همسرتان همیشه پیش خوبی های شما شرمنده باشد و ... و خیلی شاید ها و حکمت هایی که به عقل و ذهن ما نمی رسد اما خداوندی که تا امروز نگهبان زندگی و قلب همسرتان بوده بهتر می داند...

درست است که گفتید همسرتان تازگی ها از کارش دفاع می کند اما این را هم گفتید که ابتدا از شما می خواسته که او را ببخشید پس اصرار شما بر نبخشودن او و سرزنش های شما باعث شده که او را به لجبازی وادارید و حرمت های بینتان شکسته شود . پس باید هر چه زودتر تکلیفتان را با خود مشخص کنید اگر قصد زندگی دارید این راه شما را به هدفتان نمی رساند و باعث می شوید که روز به روز از همسرتان دور و دورتر شوید . پس بر احساسات خود غلبه کنید و نگذارید وجهه خوب و بیست و هفت سال فداکاریتان شکسته شود. نشان دهید که در سخت ترین شرایط هم شما حرمت ها را حفظ می کنید و او را شرمنده خوبی های همیشگی تان می کنید. الته این نکته را هم بگویم که نباید انتظار داشته باشید او همیشه جلوی شما سرشکسته و سر به زیر باشد! واقعیت این است که اگر غرور مرد را بشکنید و اصرار داشته باشید که او را خوار کنید و بخواهید او را در مقابل خود بشکنید شاید موفق شوید اما چیزی که به آن می رسید مرد دلخواهتان نخواهد بود زیرا غرور و عزت را از مرد بگیرید دیگر مردانگی ندارد و دیگر به بند کشیدنش افتخاری نخواهد بود!

پس دوست عزیزم

نفسی عمیق بکش و چشم هایت را ببند و تصور کن که اگر این خطا از پسرت سر می زد و یا حتی از برادرت سر می زد چه توقعی از عروست داشتی ؟ چه توقعی از همسر برادرت داشتی؟ حتما توقع داشتی که آنها از خطای او بگذرند . پس شما هم بگذرید .

 باور کنید که همسرتان روزهای خوشی با آن زن نداشته که اگر داشت او را رها نمی کرد!

پس شاید او هم ، حتی بیشتر از شما رنج یک هوس زودگذر را کشیده و برای همین دوباره به آغوش خانواده اش برگشته . پس فرصت دوباره شما تنها به او نخواهد بود . شما به خودتان هم فرصت دهید تا دوست داشته شوید فرصت دهید تا با جبران کردنش و با محبت هایش رنگ تازه ای به زندگی 27 ساله تان بدهد . بگذارید بداند که چقدر انتخاب درستی کرده و چقدر شما لایق دوست داشتن هستید. بزرگی کنید تا در چشمش بزرگ شوید.

من نمی گویم که ناراحت نباشید می گویم احساس خود را مدیریت کنید یعنی مثل همیشه خوب باشید و در مقابل فرزندانتان پدرشان را بستایید اما در خلوت هایتان به آرامی در حالیکه سرتان را بر سینه اش گذاشته اید از رنجتان بگویید بگویید که چقدر روزهای تلخی برایتان بود بگذارید اشک های شما را با گرمی دستانش پاک کند . بگذارید و به او فرصت دهید تا قلبتان را دوباره بدست اورد. خود را از محبتش و از آرامش زیر یک سقف بودن محروم نکنید.

 

می خواهم حرف هایی بزنم که به هر کس نمی توان گفت تنها به شما که زنی پاک و با اعتقاد هستید می گویم زیرا هضم این حرف ها برای هر کسی ممکن نیست . اما با خواندن سخنان شما دریافتم که شما توانایی درک این سخنان را دارید :

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

زن باید آنقدر آزاده باشد که حتی به علاقه همسرش نیز وابسته نباشد و خداوند دنیا را محل امتحان قرار داده نه محل تغذیه نفس سیری ناپذیر، و باید تا لحظه ای که زنده ایم یادمان نرود که حکم الهی را بر خواسته دل خود ترجیح دهیم وتسلیم امر الهی باشیم

بارها آموخته ایم درجایی که...حکم می دهند که در ازدواج موقتِ مرد رضایت همسر او شرط نیست زنان باید از این حکم بطور ضمنی بفهمند که همسرشان جز امانت الهی نیست ونباید انحصار طلب باشند 

و بالاتر از آن نباید به اینکه تنها  محبوب همسرخود باشند دل ببندند و برای آن بجنگند زیرا این یعنی بردگی، بردگی چی؟ بردگی محبت!  

نتیجه ای که حاصل میشود چیست؟روحشان آرامش میابد؟ نهنتیجهغفلت از حق تعالی ودستورات حضرتش، خودخواهی و خودکامگی و چشم بستن به نیاز های همنوعانشان، نگرانی دائمی برای نرفتن همسرشان به سوی زن دیگر ،راضی شدن به درمعرض گناه قرار گرفتن یا لااقل محرومیت زنان دیگر  و گاه شوهر از برآورده شدن نیازهایشان خواهد بود

این خواسته انحصارطلبانه جز دلمشغولی دنیا نیست چرا که (یوم یفر المرء من اخیه , وامه وابیه , وصاحبته وبنیه) شوهر و منحصر بودن محبت شوهر به زن, دردی از او دوا نمی کند بلکه تسلیم به امر الهیست که به درد او می خورد

ما اگر نخواهیم به این احکام بیندیشیم وتسلیم آنها باشیم اسما شیعه امیرالمؤمنین و رسما شیعه شیطان هستیم

باور آزادی مرد در ازدواج موقت یا مجدد نکته ای تربیتی نیز برای زنان دارد و آن اینکه حق مسلم مرد را بازور وبهانه گیری و پلیس بازی نمیتوان ونباید از او گرفت

اگر کسی در پی محبت و جای دیگر نرفتن دل شوهر است راهش کسب هنر خوب همسرداری کردن است

گرچه به نظرم حرص این امور فانی را زدن برای خواهش دل خود نیز بیهوده است وقتی به زحمتش می ارزد که حتی خوب همسرداری کردن نیز برای به انحصاردرآوردن محبت شوهر نباشد بلکه برای رضای خداوند باشد

چرا که سه خاصیت دارد

(اولتلاش ما در آخرت نتیجه دارد 

(دوماگر باهمه تلاش موفق نشدیم سرخورده نمیشویم 

(سوممبتلا به حرص زدن نمیشویم چون وظیفه خود را انجام داده ایم

و نتیجه را به خداوند واگذار کرده ایم.  

دوستان را در این بحث که ظاهرا به آزمون خفیّ ایمانها تبدیل شده  به آرامش وتوجه به مرگ که قطع تمام علایق و تنها ماندن با صورت و نتایج اعمال است دعوت میکنم و دقت به این موضوع برای همه مؤمنین از همه ادیان, نه احتیاج به دلیل و برهانهای پیچیده دارد ونه تخصص در روایت وتفسیر میخواهد . برای آزاد کردن عقل از احساسات وهیجانها که اولین منزل رسیدن به حقیقت است خوبست لحظه ای به مرگ بیندیشیم وآنرا به خود نزدیک ببینیم در چنین شرایطی گویی یکباره از قید تعلقات نفس که منشأ لجاجت وحق ناپذیری هستند آزاد میشویم وآنگاه تازه در کلاس اول دین میتوانیم حکم خداوند وسیره معصومین را به تعقل وتحلیل بنشینیم .

حرف آخر:

دوست با ایمان خودم . شما گفتید که " بسیار مذهبی هستید و همیشه توکلتان به خدا بوده" پس این بار هم به او توکل کنید و در این شب های عزیز ماه رمضان آرام شدن قلبتان را از او بخواهید . از او بخواهید که از این امتحان سخت هم سربلند بیرون بیایید. شاید پاداشی بزرگ انتظار شما را می کشد پاداشی به بزرگی قرب او .... پس این فرصت را از خود نگیرید که پیش خداوند با گذشتتان و حفظ زندگیتان عزیز شوید و از بندگان مقربش باشید. ان شاالله

 

والسلام      

 

 

    

نظرات

میهمان (تایید نشده)
14 مهر 1393

سلام، با اين دفاع كردن شما از كارهاي اشتباه مردها بعد از سالها زندكي اكر شوهر من اينها را بخونه حتما به فكر خيانت میفته!!!!!! بيشتر از اسيبهاي بعد از اين نامرديها در زندكي حرف بزنید.

میهمان (تایید نشده)
06 مهر 1393

امان از دست بعضی بیوه زنهای حسود و خدا نشناس ...همانهایی که میخواهند خانه ای اباد روی ویرانه های خانه دیگران بسازند غافل از اینکه هرگز موفق نمیشوند و فقط ویرانه روی ویرانه بجا میگذارند.بترسید از آه مظلوم بترسید از اشک دلشکسته. به قول چارلی چاپلین:دنیا به اندازه کافی برای همه جا دارد به جای اینکه تلاش کنید تا جای کسی را بگیرید بکوشید تا جای خودتان را پیدا کنید؟....

میهمان (تایید نشده)
18 شهريور 1393

سلام و عرض ادب خدمت مشاوران محترم.من مردی 40 ساله هستم که همسری خوب و 3 فرزند دارم در مجموع از زندگی ام راضیم ولی با خواندن مطالب بالا در مورد ازدواج موقت تصمیم گرفتم ازدواجی موقت داشته باشم اما چون مطمینم همسرم به هیچ وجه راضی نمیشود قصد دارم پنهانی این کار را بکنم سوالم این است که ایا کارم درست خواهد بود؟ایا مشکلی برای زندگی اولم بوجود نمی اید؟لطفا راهنمایی ام کنید..با توجه به فرمایشات شما در بالا به گمانم استفاده از حق شرعی و قانونی ام نباید اشکالی ایجاد کند اینطور نیست؟ضمنا از تمکن مالی هم برخوردارم و اگر همسرم بخواهد طلاق بگیرد تمام حقوقش را خواهم داد....متشکرم.

mosavi
19 شهريور 1393

با سلام

بله حق قانونی و شرعی شماست! شما می توانید آشکارا ازدواج موقت کنید چرا مخفیانه؟!

ما آدم ها خیلی حقوق شرعی و قانونی داریم  مثلا زنان هم حق دارند کودکان خود را شیر ندهند یا در مقابل شیر دادنشان طلب پول کنند و یا مهریه خود را یک دقیقه بعد از خواندن خطبه عقد از همسر خود طلب کنند اینها هم بخشی از حقوق خانم ها هستند . اما یک زن با شعور می دونه که گرفتن این حقوق مطمئنا زندگی شیرینش رو به مخاطره می اندازه بنابراین از حق قانونی و شرعیش برای حفظ چیزهای با ارزش دیگری می گذرد.

اصلا فرق ما با حیوانات در این است !

اینکه ما باید نیازها و خواسته هایمان را اولویت بندی کنیم و از بعضی بخاطر بعضی دیگر بگذریم.یعنی ببینیم قرار است در مقابل بدست آوردن چه چیزی ، چه چیزی را از دست بدهیم ؟! شما می توانید ازدواج دوم داشته باشید اما همانطور که گفتید همسر شما نخواهد پذیرفت پس باید بپذیرید که از همسرتان که به اعتراف خودتان زن خوبی است و سه فرزند برای شما بزرگ کرده و با همه داشته و نداشته های شما ساخته ، بگذرید ! و او را از دست بدهید به قیمت بدست آوردن یک حق دیگرتان! حقی که هوسی زودگذر خواهد بود ، و مطمئنا زنی که در این سن همسر شما بشود خود را در هیچ کدام از مشکلاتتان سهیم نخواهد کرد و فقط شما را برای خوشگذرانی لحظات تنهایی اش و شاید حتی برای پول شما شما را بخواهد . خوب انتخاب با شماست !!

می توانید به قیمت رسیدن به این حقتان همسر فداکار و مادر فرزندانتان را از دست بدهید!

تمام دین ما اینطور است ، تشخیص اولویت ها .... زنی که دنبال مهریه اش می رود در حالیکه می داند همسرش توان پرداخت ندارد درست مثل شماست !او هم به ازای بدست آوردن حق مهریه با گرفتن چند سکه،  زندگی و آرامشش را از دست می دهد ! می بینید ، ما خیلی حقوق شرعی و قانونی دیگری داریم ، اما این بستگی به هوش و شعور ما دارد که بین حق و حقیقت ، یکی را انتخاب کنیم!

(کودکی که یواشکی شیرینی پیش از غذا می خورد مطمئنا آنقدرقدرت تشخیص ندارد که بتواند جلوی هوس زودگذرش را بخاطر لذت بردن از غذای اصلی بگیرد!! قرار نیست ما تا اخر عمر بزرگتری داشته باشیم که شیرینی ها رو از جلوی دستمون برداره!! باید اونقدر به قدرت تشخیص برسیم که خودمون  لذت غذای سالمی که فقط برای ماست ! رو به هوس خوردن یک شیرینی ( دست خورده ! که گاهی روش پر از مگس هم نشسته!!!) از دست ندیم!!!)

میهمان (تایید نشده)
19 ارديبهشت 1394

خداروشكر.. پاسختون فوق العاده زيبا بود.. وگرنه كم كم داشتم به اين فكر مي كردم كه زندگيم و ول كنم برم حوزه، بلكه بتونم مشاور بشم به جاي سرزنش زن هاي فداكار و خيانت ديده، به آگاه كردن مرداني كه از كوچكترين حق همسرشون با خبر نيستن بپردازم.

میهمان (تایید نشده)
16 شهريور 1393

هوس بازی=حق مسلم و شرعی مردان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما از کدام شرع حرف می زنید مگر حضرت علی «ع»
نفرمودند:لعنت خداوند بر ذواق ها

mosavi
17 شهريور 1393

از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمود: از پدرم شنيدم كه مى‏فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: خداوند هر مردى را كه بسيار طلاق دهد و طعم ازدواج‏هاى فراوان را بچشد دشمن می دارد.

نکته قابل توجه اینکه در تمام روایات ذواق بحث طلاق وجود دارد ضمنا روایتی در وسائل الشیعه ج 22 ص 9 هست که در ابتدای روایت صریحا می گوید ازدواج کنید و طلاق ندهید که خداوند ذواقین و ذواقات رو دوست ندارد و این صریحا کسی را می گوید که طلاق می دهد نه کسی که ازدواج می کند!!

اما این ما خانم ها هستیم که اصرار بر طلاق می کنیم . وگر نه معمولا همه ی مردها مصرانه می خواهند که همسر اولش را داشته باشند.

قرار نیست هر چی به مزاجمون خوش نمیاد از دین دیلیت کنیم!!

البته منم قبول دارم که خیلی پذیرشش سخته اما بلاتشبیه مثل پذیرش شهادت ! هیچ کدوم از همسران شهید از شهادت همسرانشون استقبال نکردن اما وقتی این اتفاق افتاد بر مصیبتش صبر کردند. از استادی شنیدم روایتی می خوندن با این مضمون که : اجر صبر بر هووو معادل اجر شهید است .

میهمان (تایید نشده)
13 مرداد 1393

خدا به همه ی خانم ها صبر جمیل عطا فرماید
من یه دخترم هنوز ازدواج نکردم در شرف ازدواجم . همیشه میگم چه اشکالی داره همسر آدم زن بگیره ؟
حتی به کسی که قراره باهاش ازدواج کنم هم گفتم عیب نداره اگر دوست داشتی میتونی در آینده ازدواج کنی فقط بهم دروغ نگو.وقتی اینطوری میگم خودم احساس بهتری دارم . به خاطر همین فکر کمن اگر با این مسئله رو به رو بشم بهتر بتونم باهاش کنار بیام تا اینکه بخوام مانع یه کاری باشم که مستحبه . البته اینو فقط به خاطر اینکه دین مون گفته مستحبه میگم وگرنه کدوم زنی دوست داره شوهرش با زن دیگه ای باشه ؟ ولی اطرافیانم میگن تو هنوز ازدواج نکردی و نمیتونی درک کنی . نظرم اینه که بالاخره زن هایی که شوهراشون فوت کردن هم نیاز جنسی و روحی دارن اینکه سایه سری داشته باشن . معمولا هم یک پسر مجرد با زن بیوه ازدواج نمیکنه
خانم ها لطفا الان نگین الهی به سرت بیاد تا ما رو درک کنی هااااااا
برای همه ی خانم ها از خدای مهربون تقاضای صبر جمیل دارم .
ان شاءالله تمامی خانم هایی که در این راه صبر میکنن در بهشت برین همنشین خانم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باشن

میهمان (تایید نشده)
20 ارديبهشت 1394

سلام گلم.. عزیزم اگه شما نگران هوو نیستی پس چرا اول زندگی هنوز عروسی نکرده راجع به اینطور چیزا با شوهرت حرف می زنی؟ و اگه مشکلی با این مساله نداری چرا نگرانی که خانم ها دعات کنن سرت بیاد؟؟؟؟
عزیزم خوب بودن خوبه.. ولی بهتره زیاد از خودت تعریف نکنی.. چون معمولا آدم وقتی یه حرفی میزنه امتحانش و پس میده.. شاید الان فکر می کنی چون شوهرت امتناع می کنه و عاشقته همیشه قراره همینجوری بمونه. سادگی نکن. اگه بخواد زن بگیره به اجازه ی تو نیاز نداره لااقل قدر خودت و پایین نیار اول زندگی.. اگه نمی دونستم که از سادگی این حرفها رو می زنی برات دعا می کردم وسط بارداری که حسابی از ریخت افتادی و به شوهرت احتیاج داری با یه تیکه ی کمر باریک مشاهده اش کنی ببینم بازم می تونی دوستش داشته باشی؟ این زنهای بیچاره زخم خوردن. از تمام حقشون واسه زندگیشون گذشتن ولی بعد دیدن شوهره دم از حق و حقوقش میزنه. هروقت از زندگی امام خامنه ای زن صیغه ای درومد شما هم برا شوهرت برو خواستگاری.

میهمان (تایید نشده)
26 آذر 1393

سلام خانم در شرف ازدواج خنده مزن بهر کسی
همنقدر خدا شنیده کافیه
دل شکستن هنر نمیباشد تا توانی دلی به دست آور

میهمان (تایید نشده)
05 مرداد 1393

با سلام
من همه ی نوشته های بالا رو با دقت خواندم همسر من هم مدتی است که در مورد ازدواج موقت تحقیق میکند حتی گاهی میگوید پیامبر چنین و چنان کرده فلان حضرت در پنجاه سالگی زنی هفت ساله برای خود برگزیده.
لطفا از ازدواج موقت برایمان بگویید چه شرایطی دارد؟چه وقت مرد میتواند ازدواج دیگری داشته باشد؟زن عقدی چنین مردی چه تکلیفی دارد؟امامان چه زنانی را صیغه میکردند؟شرایط جامعه شان چه بوده؟آیا با اینکه هزار و چهارصد سال از عصر جاهلیت گذشته باز هم مردان میتوانند چهل زن صیغه ای داشته باشند؟آیا همسر من که از پس مخارج این زندگی ساده ما بر نمی آید می تواند زن صیغه ای داشته باشد؟وقتی من از او میخواهم فرزند دیگری داشته باشیم او به من میگوید توان مالی اش را نداریم آیا میتواند زن دیگری را صیغه کند؟

میهمان (تایید نشده)
22 تير 1393

راستی راستی مردها برای ازدواج موقت و مجدد نیازی به اجازه همسر ندارند؟ چه شود....خوش به حال اقایون مخصوصا از نوع هوسباز امروزیش... بدا به حال زار زنهای وفادار وفداکار...با این اوصاف فاتحه زندگیهای خانوادگی و هر چه عشق و اعتماد خوانده شد...چه غم انگیز..

mosavi
28 تير 1393

نه این اصلا غم انگیز نیست !! بر عکس وقتی مردی در قفس براش باز باشه و نره ، چه لذت بخش می شه زندگی در کنارش! پرنده ای که در قفسش قفل باشه که دیگه نپریدنش و نرفتنش افتخار کردن نداره! ما خانم ها می خوایم قلب مرد رو تصاحب کنیم وقتی این تصاحب اجباری باشه که دیگه عشقی وجود نداره!!

ana (تایید نشده)
19 ارديبهشت 1394

خانم يا آقاي موسوي عزيز.. مشكل قفس نيست.. چون براي مرد هوس باز هيچ قفسي معنا نداره.. مشكل اينه كه شما به همه ي زنهاي درد كشيده ميگين شوهرتون ثواب كاره. در حالي كه كجا خدا راضي ميشه يه خانواده از هم پاشيده بشه؟ آيا اون مرد به اصطلاح ثواب كار نمي فهمه كه زنش طاقت داره يا نه؟ من منكر طاقت زياد بعضي از زنها و درجه ي ايمانشون نيستم. ولي آيا مردي كه كمبودي در زندگي نداره، نبايد يه دودوتا چهارتا كنه بفهمه زنش طاقت و صبر لازم رو داره يا نه؟ اين چه ثوابيه كه بچه هاي يه خانواده هركدوم يه جايي بيفتن؟ زن آدم ولو به خاطر ضعف ايمان نابود بشه. اعتماد به نفسش و كامل از دست بده؟ به خدا هيچ مرد محترم و مومن و خدا دوستي، دل زن خوب و نازنينش و نميشكنه.. چرا امام خامنه اي ازدواج مجدد نكردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا امام خميني ازدواج مجدد نكردن؟؟؟؟؟؟؟ مگه اونا ازما بهتر نيستن؟ نگين چون زناشون بهتر بودن كه من ايمان دارم اگه زنهاي بدي هم داشتن اونقدر از بحث عدالت مي ترسيدن كه همچين كاري نمي كردن. شما اصلا حواستون نيست كه اين مردان به خاطر دروغ گويي و رعايت نكردن عدالت گناه كارن.. ديدتون يك بعديه. شما حق مردان رو به زور تو سر زنهايي فرو مي كنين كه خودشون از طرف شوهرانشون حقشون رو دريافت نكردن.. ازدواج مجدد حلاله، ولي براي مرد شجاعي كه توان و طاقت خودش و زنشو زندگيش و سنجيده.. به جز اون فقط ديوونه بازيه.. داغون كردن زندگي چندساله است..

mosavi
21 ارديبهشت 1394

کی گفته که اون مردها ثواب می کنند؟!! ما گفتیم؟؟!! ما گفتیم حق شرعی و قانونیه! همین هر حقی رو گرفتن که ثواب نداره؟! داره؟!

مثلا زنی که مهریه اش رو از همسرش که نداره طلب می کنه حقشه اما این حق گرفتن ثواب داره؟!! ما که همچین حرفی نزدیم!! تکذیب می کنیم!!!!

میهمان (تایید نشده)
22 تير 1393

سلام خدمت مشاوران محترم..من نامه خانم عفیفه و پاسخ شما را با دقت خواندم و ابهامی برایم پیش امد شما ابتدا به ایشان گفتید میدانم شوهرتان اشتباه بزرگی کرده اما در جایی دیگر گفتید ازدواج موقت و مجدد حق مسلم مرد است که با زور و پلیس بازی نمیشود از او گرفت اگر اشتباه کرده چرا میگویید حق مسلمش است و اگر حقش است چرا میگویید اشتباه بزرگی کرده ؟ واقعیتش من این تناقض گویی را نمی فهمم اگر هر مردی پنهانی و با دروغ و فریب به ازدواج موقت و مجدد رو بیاورد بعد هم بگویید حق مسلمش است ایا دیگر چیزی از خانواده سالم باقی میماند؟پس حق خانمها که با هزار امید برای گرم شدن کانون خانواده فداکاری میکنند بعد یکدفعه با خیانت مرد کاخ ارزوها و اعتمادشان فرو می ریزد چه میشود؟خواهش میکنم پاسخ دهید من که گیج شدم..با سپاس

میهمان (تایید نشده)
13 مرداد 1393

با سلام خدمت شما خانم محترم
خانم مشاوره که فرمودند همسر شما اشتباه بزرگی مرتکب شده در رابطه با دروغ گفتن ایشون بوده نه ازدواج موقت شون
موفق باشید

mosavi
28 تير 1393

حق با شماست این یکی ازهزاران تناقض دنیای چند بعدی ما آدمهاست!!

برای روشن شدن موضوع مثال می زنم: مثلا همه ی ما آرزوی مرگ با عزتی چون شهادت برای همه ی عزیزامون داریم ! اما کسی که عزیز ما رو شهید می کنه ازش متنفریم و اون از شقی ترین آدم هاست! همه دوست داریم شهید بشیم اما هیچ کس راضی به راه افتادن جنگ نیست!!

می بینید اینها یعنی تناقض! یعنی ما خانم ها هم دوست نداریم همسرمون ازدواج موقت داشته باشه دوست نداریم بنیان خانوادمون سست بشه اما اگر به هر دلیلی این اتفاق افتاد باید باور کنیم که این حق مسلم اون بوده! و باور کنیم که تلخیش رو باید تحمل کنیم چون قراره برای چیزای با ارزش تری زندگی کنیم ...

نمی دونم منظورم رو متوجه شدید؟ یعنی درگیر این مسائل شدن فقط ما رو از وظایف و اهدافمون دور می کنه . پس بهتره ما خانم ها وظیفمون رو به نحو احسن انجام بدیم و بقیه رو به خدا بسپریم . او بهترین نگهبان برای زندگی ماست...

میهمان (تایید نشده)
01 مرداد 1393

سلام سرکار خانم موسوی من فرمایش شما را در سوال و جواب بالا خواندم ولی قانع نشدم شما در پاسخ کاربر محترم چه نسخه راحتی پیچیدید بسیار متعجب شدم وقتی به این راحتی درد و رنج زن خیانت دیده را نادیده میگیرید و فقط به دفاع از مردان هوسباز می پردازید من خودم یکی از صدها زنی هستم که شوهرم بعد از 15 سال زندگی موفق و صمیمانه با 3 فرزند به من خیانت کرد و پنهانی و با کلی دروغ و فریب زن بیوه ای را عقد موقت کرد بعد که من فهمیدم به ظاهر به زندگی با من برگشت اما من دیگر نتوانستم او را دوست داشته باشم و به او اعتماد کنم و در حال طی مراحل طلاق هستم جواب زندگی متلاشی شده و فرزندان اواره مرا چه کسی میدهد جواب درد و غم و بیماری وافسردگی مرا چطور؟صرف اینکه عقد موقت حق مسلم مرد است یعنی خود بخود همه چیز حل است؟شما فکر میکنید همه زنها مثل شما استاد حوزه یا محصل حوزه علمیه و صاحب دانش فراوان دینی هستند؟اصلا هدف مهمی که فرمودید کدام است ؟من وقتی همه اعتمادم بخاطر فریبکاری و بیوفایی همسرم از بین رفته جطور میتوانم در کنارش ارامش داشته باشم و به تربیت فرزندانم بپردازم؟چطور دیگر شوهرداری برایم معنا میدهد؟این روزها همه ما زنان را تشویق میکنند که صبور و قانع باشیم برای جذب همسر و ارامش خانواده از هیچ تلاشی دریغ نکنیم و..کاری که من هم انجام دادم ولی اخرش جه شد همسرم خود با یک هوس زودگذر موجب نابودی خانواده و رخت بربستن ارامش از ان شد اما حتما اشکالی ندارد چون طبق فرمایش شما کار بدی نکرده و از حق مسلمش استفاده کرده..پس حق زن کجا احقاق میشود و چیست ؟ شما جواب خانم عفیفه را هم در مورد حق خودشان که پرسیده اند نداده اید چرا؟ شما فقط از مردها دفاع کرده اید تا جایی که شک کردم شما زن باشید البته این را هم بگویم که من منکر حکم خدا نیستم ولی شما را به خدا حکم خدا را درست و منصفانه بیان کنید لااقل فکری هم برای زنان خیانت دیده بکنید درد و رنج انها با نصیحت برطرف نمیشودما که ربات بی احساس نیستیم..اگر قرار باشد هر مردی هر وقت دلش خواست پای زن دیگری را به زندگیش باز کند و مدعی هم باشد که حقش است دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود و اثری از عشق وعلاقه همسران باقی نمیماند ..من که از هر چه ازدواج وزندگی مشترک بیزار شده ام .راستی نظرتان در مورد پنهانکاری و دروغ و فریب مردان که برای رسیدن به حق مسلمشان انجام میدهند چیست؟ لابد ان هم حلال و بی اشکال است؟خلاصه اینکه جواب منطقی بدهید من که فکر نمیکنم خدا صیغه را با این شرایط جایز دانسته باشد منظورم این است که خدا راضی به متلاشی شدن زندگیها بخاطر هوس بیجای مردان نیست..شما پاسخ دهید و ما را از کج فهمی نجات دهید..با تشکر

میهمان (تایید نشده)
28 فروردين 1394

با سلام و تشکر خوشبختانه در هیچ جای قران مجوزی برای صیغه موقت وازدواج مجدد گفته نشده و مطالب گفته شده این است: مرد وزن ازاد برای هم ؛ اگر امکان ازدواج با زن ازاد وجود نداشت با برده وهرچند پرهیزگاری برای او بهتراست. در صورت رعایت عدالت مرد میتواند زن مجدد بگیرد و مطلب مهم همین سد عدالت است٬دقت در معانی قران بسیار پر اهمیت است.چیزی که حتی بظاهر قران خوان ما از ان محروم است . اول مساله جلب رضایت همسر اول است، اگر زن ستون خانواده است پس اگر او غمگین شود تربیت صحیح فرزندان غیرممنکن است وظلم بفرزندان ونسل اینده ای که از انها پا میگیرد شده ومجوز خیانت و بی بندوباری وهوس سالاری بر جامعه حکمفرما میشود و لطفا عملی شنیع را حق نشمرید با تشکر

mosavi
12 مرداد 1393

دوست عزیز

با این جمله شما شروع می کنم:

"همسرم خود با یک هوس زودگذر موجب نابودی خانواده و رخت بربستن ارامش از ان شد "
 همسر شما بخاطر هوسی زودگذر باعث نابودی زندگی تون شد ! شما چی شما بخاطر چه هوسی دارید زندگی سه بچه رو از بین می برید؟! هوس به زنجیر کشیدن مردتون؟! هوس داشتن مردی مطیع و سر به زیر؟! مردی که از حق شرعیش استفاده نکنه؟! این هوس نیست ؟ نفس نیست؟! اگه این نفس نیست چیه؟!

شما که ادعای با وفایی دارید شما چرا داری آینده ی فرزندانت رو خراب می کنی؟! ببخشید مثال بدی می خوام بزنم بلا تشبیه! اگر سگی پای شما رو گاز بگیره شما هم میرید پاشو گاز می گیرید؟!! بالاخره باید یک جوری جوای رفتار بدش رو داد؟! نه ؟! به قیمت اینکه خودمون رو در حد اون پایین بیاری؟!!

عزیزم! هیچ زنی مایل نیست همچین اتفاقی برای زندگیش بیفته اما ما از اتفاقی حرف می زنیم که افتاده!! و حالا باید چطوری برخورد کرد؟ شما می تونید به همین رویه ادامه بدید و زندگی خودتون و سه فرزندتون رو از بین ببرید و حالا که همسرتون متوجه شده که بیرون از خونه اش خبری نیست! شما خودتون رو از محبت و عشق به زندگی محروم کنید . اما می تونی باور کنی که بخشیدن اونقدرها هم که فکر می کنیم سخت نیست!

مشکل ما از جایی شروع می شه که چسبیدیم به دنیا ؟! حتی همسرمونم برای دنیامون می خوایم! محبت می کنیم برای اینکه دنیامون آباد بشه! بچه هامون رو دوست داریم برای اینکه تو دنیا بهمون محبت کنند و به قولی عصای پیریمون بشن! و خلاصه فقط به فکر آباد کردن دنیامونیم...

اگه باور داشته باشیم که تو این دنیا مسافریم اونوقت اگه هم خونه ای این دنیامون زخمی به قلبمون زد می تونیم تحمل کنیم چون باور داریم این سفر تموم می شه و این همراه قرار نیست همسفر آخرت من باشه اما محبت کردن و بخشیدنش می تونه آخرت من رو بسازه پس تحمل می کنم! می بینی با این تصویر چقدر بازی های دنیا بچه گانه می شه و چقدر گذر کردن آسون می شه ...حتی اگه جلوتر از این بری اصلا زخمی به قلبت نمی خوره!! مثل حضرت زینب که با اون همه سختی و زنج کربلا فقط در جواب گفت : من چیزی ندیدم جز زیبایی !...

سوالی دارم : به نظرت کسی که مدتی از یک نعمتی محروم شده حالا که اون نعمت بهش ارزانی می شه باید اونو پس بزنه؟ این عاقلانه است؟ این با کدوم منطق قابل توضیحه ؟! منطق تلافی ؟ منطق خودزنی؟! منطق کینه ؟! با کدوم منطق اسلامی قابل توضیحه؟!

انتخاب با خودته می تونی درگیر دنیا و روابط دنیا بشی و یا می تونی راحت از همه بگذری چون اصلا این دنیا دنیای اصلی ما نیست ... ما فقط مسافریم قراره جای دیگه ای با کس دیگه ای همنشین بشیم ! ... همنشینی که تا لایقش نشیم بهش نمی رسیم ... به همنشین های پس دنیا دلبسته نشو که تو لیاقت بهتر از اینها رو داری ...اما نه در دنیا ... تو دنیا دنبالش نگرد که نیست!!

موفق باشی

التماس دعا

 

 

میهمان (تایید نشده)
19 ارديبهشت 1394

سلام خانم يا آقاي موسوي. اگرچه جوابتون درست بود. ولي كاش اين جواب رو نداده بودين. پاسخ شما بيشتر شبيه پاسخي خشمگين و در اسارت دنيا بود. پر از سرزنش. بهتره جوابي مثله جواب مشاور سايت پيدا كنين. با دلسوزي و نصيحت. همراه با درك متقابل.. اين خانم نگاه مي كنه به سالها رنج و فداكاري و گذشتن از حقوق مسلمش در اسلام. و در عين حال پاكدامني و پا گذاشتن بر هوا و هوسش.. شوهرش يارشه.. زندگيشه.. به عشق اون شب و روز رو گذرونده.. همسفرش بوده.. حالا گناه نكرده كه دچار سخت ترين امتحانات شده.. رفتارش هم كاملا طبيعيه. من كه جرات ندارم خودم رو كاملا دلكنده از دنيا بدونم. به خاطر همين انصاف نمي بينم كه با غرور با چنين انسان هايي برخورد كنم. التماس دعا

mosavi
21 ارديبهشت 1394

حق باشماست پاسخش دردناک بود ! به دردناکی از هم پاشیدن آینده ی سه کودک!!! سه بچه ی طلاق!! سه بچه ایی که معلوم نیست چی در انتظارشونه و با چه عقده ها و کینه هایی بزرگ می شن!! بچه هایی که فردا می توننن دزد ناموس و خیلی اتفاقت دیگه براشون بیفته بخاطر اینکه پدری داشتند که به فکرشون نبود اما مادر چی؟! چرا مادرشون داره اونها رو از مهر مادری محروم می کنه ؟ حرف ما این بود که پدر هوسران بود مادر که هوسران نیست و ثابت کرده فداکاره چرا داره فرزنداشو رها می کنه ؟! این رنج آوره و اونقدر غم داره که بخوای سر این مادر رنج کشیده فریاد بزنی بلند شو ! بگو یا علی و با توکل به خدا برای فرزندات آینده ای بساز که بهترین باقیات صالحاتت باشند!

غم خوردن که چیزی رو عوض نمی کنه ... پس بلند شو با رنجی که آمده بجنگ ! قوی باش ... خدا همیشه و همه جا همراهت هست... ناامیدی و خمودگی یعنی یادمون رفته خدایی هست که نظاره گر تک تک حرفها و رنج ها و رفتار و کردار ماست ... پس بلند شو و بگو یاعلی...

محسنیان (تایید نشده)
13 تير 1393

مفید و آموزنده بود.

کليه حقوق اين سايت متعلق به مدرسه علمیه اسلامی شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

آمار سایت

  • بازدید کل: 7,930,197

    اوقات شرعي